وبلاگ تفریحی پرستوی مهاجر
بهترین وبلاگ تفریحی و سرگرمی مهاجرین افغانی (پرستوی مهاجر)

 

افغانستان با 14 گل بوتان را شکست داد

دور انتخابی رقابت های فوتبال زیر ۱۴ سال آسیا در بخش پسران دیروز پیگیری شد که افغانستان با ۱۴ گل بوتان را شکست داد. 
به نقل از کنفدراسیون فوتبال آسیا، این مسابقه که روز پنجشنبه ساعت 11:45 دقیقه به وقت کابل در نیپال برگزار شده بود تیم افغانستان با بازی هجومی توانست تیم ملی بوتان را با نتیجه 14 بر صفر شکست دهد و به تنهایی با 6 امتیاز در صدر جدول گروه سوم قرار گیرد.
در بازی دیگر نیپال با تاجیکستان، یک بر یک شدند.
تیم کشورمان پیش از این تیم میزیان نیپال را دو بر یک شکسته داده بود و با روحیه بهتری پا به مسابقه با بوتان گذاشت.
گفتنی است از گروه یک تیم های عراق و سوریه و از گروه دو تیم عربستان و یمن به دور نهایی صعود کردند.

گلزنان این دیدار از این عبارتند:

مرتضی قمبری دقیقه 7

امید حیدر صانع دقایق 16 و 22
عبدالناصر امینی دقایق 17، 38، 45،48، 54،56، 58،‌59 و 61
امان الله غازی دقایق 30 و 34

لیست اسامی کامل بازیکنان در ادامه مطلب میباشد!!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط علیرضا احمدی

 

استاد محمد اکبری

بسم تعالی

برادران و خواهران گرامی هموطن که بعنوان مهاجر در جمهوری اسلامی ایران به سر می برند.

با آرزوی سلامتی ، عزت و موفقیت شما بدینوسیله نوروز باستانی و حلول سال جدید هجری شمسی 1392 را از صمیم قلب بشما تبریک و شادباش عرض می نمایم .

عزیزان همفکر و همکار:

همانطور که با حکمت و قدرت خداوند جل جلاله، زمین با خرمی و نشاط بار دیگر برای نفع رسانی به بشریت آماده شده است شما موءمنان علاقه مند خوبی ها با امید و روحیه ای تعاون و همدلی و نفع رسانی به همنوعان بویژه هم کیشان بگونه خستگی نا پذیر به فعالیت تان در عرصه تحصیل و کار سرعت و وسعت بخشیده همه موانع را از مسیر رشد و ترقی مادی و معنوی خویش بردارید و مطمین باشید که باسعی و تلاش و هم آهنگی و روحیه اخوت ، موفقیت های بزرگی قابل تحقق است.

و من الله توفیق، والسلام علیکم

محمد اکبری رئیس حزب وحدت ملی اسلامی افغانستان!





ارسال توسط علیرضا احمدی

سيزده، روز پايان دوره جشن هاي نوروزي است. در اين روز مردم بنابر يک سنت فرهنگي از خانه ها بيرون و به دشت و صحرا و باغ مي روند تا آخرين روز عيد را در طبيعت و درکنار سبزه و گياه و آب روان چشمه ها و جويبارها به شادي و خوشي بگذرانند. در گذشته، مردم قيد و بندي براي رفتارهاي خود در روز سيزده نمي پذيرفتند و با پرخوري ها و هوسبازي ها و شادخوارگي ها نظم و قرارهاي اجتماعي را بر هم مي زدند و آشوب و آشفتگي هايي در روال معمول زندگي خود پديد مي آورند. رفتارهاي بي بند و بار و آشوبگرانه برخي، حوادث ناگواري مي آفريد که گريبان آنها و ديگران را مي گرفت و گاهي مصيبت هايي به بار مي آورد. مردم اين مصيبت ها و نا خجستگي ها را اثري از نحسي شماره سيزده مي پنداشتند. از اين رو، سيزده فروردين را هم نحس و بدشگون مي انگاشتند. در زمان کنوني با دگرگوني هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در جامعه ايران و تغييرات در چگونگي برگزاري مراسم سيزده بدر و پديد آمدن رفتارها و آئين هايي مطابق و مناسب با فرهنگ مردم جامعه کنوني، باز مردم ايران در هر جايي که هستند سيزده نوروز را با شور و گرمي و سرور در بيرون از خانه ها و در دشت و باغ و بوستان جشن مي گيرند. براي گذراندن اين روز در فضاي باز طبيعت کوه و دشت آرزو مي کنند که روز سيزده شان، روزي آفتابي و گرم باشد. از صبح زود سيزده هر چند خانواده نزديک و خويشاوند با هم شيريني و آجيل باقي مانده از ايام عيد را با خوراک آماده مانند سبزي پلو با کوکو، باقالي پلو با گوشت، و بار و بنشن و سير و پياز سرخ کرده و کشک ساييده و سرکه و رشته و ساير مخلفات آش رشته، که حتماً بايد در صحرا پخته شود، و کاهو و سرکه انگبين عصرانه، و سماور و قند و چاي و راديو و ...... با خود بر مي دارند و با اتومبيل و هر وسيله که مهيا باشد به خارج از شهر مي روند. در بيرون شهر، خانواده ها دسته دسته در کنار آب و سبزه يا زير درختان سبز بساط خود را مي گسترند و اجاق و آتش را روشن مي کنند و ديگ آش رشته را روي اجاق بار مي گذارند و سماور را آتش مي کنند.بچه ها به بازي هايي مانند جفتک چارکش، الاکلنگ، گرگم به هوا و تاب بازي، که از معمول ترين بازي هاست، مشغول مي شوند. پسران جوان هم معمولاً الک دولک بازي مي کنند. بزرگسالان هم هريک به گونهاي خود را سرگرم مي کند. ظهر، هرخانواده سفره اي مي گسترد و آش رشته و باقلاپور، يا سبزي پلوبا کوکو و ماهي را که در ديس و کاسه و بشقاب کشيده شده در ميان سفره مي چيند و زن و مرد، پير وجوان و کودک با خنده و شوخي دور سفره مي نشينند و مشغول خوردن مي شوند.خوردن آجيل و کاهو با سرکه انگبين، عصرانه بيشتر مردم است. نزديکي هاي غروب قبل از ترک کردن صحرا، هر خانواده سبزه اي را که پيش از نوروز به نشانه برکت و فراواني کاشته اند، در آب مي اندازند به خانه هاي خود بازمي گردند .





ارسال توسط علیرضا احمدی

 

بنیاد آرمان شهر با همکاری دانشگاه ابن سینا و انجمن قلم افغانستان صد و پنجمین برنامه گفت‌وگو پلی میان نخبگان و شهروندان را در هفتین سال فعالیتش برگزار کرد.
 
گرامیداشت روز جهانی شعر در کابل
 
به مناسبت گرامی داشت از روز جهانی شعر برگزار شد که با گردانندگی و  سخنان "روح الامین امینی" شاعر و نویسنده و معاون  بنیاد آرمان شهر آغاز و سپس علی امیری نویسنده و استاد دانشگاه، یاسین نگاه شاعر ومدیر مسئول هفته‌نامه‌ی پرسش، امان پویامک شاعر و نویسنده و برنده‌ی جایزه صلح سیمرغ و جایزه ادبی نوروز سخنرانی نمودند.

روح الامین امینی در ابتدا پرسشی را مطرح کرد و گفت: با توجه به رشد و گسترش علوم اجتماعی این پرسش به وجود می‌آید که چرا شعر یک مقوله‌ی اجتماعی است؟ و این در شرایط کنونی یک پرسش تامل بر انگیزی است.

علی امیری اما مخالف این نظر بود و بیان داشت: درست است که در شعر، فلسفه، عرفان، موعظه پند و نصیحت وجود دارد، ولی اینکه جزم گرایانه قبول کنیم که حتما شعر یک مقوله‌ اجتماعی است صحیح نیست، بلکه بسیار جای تامل بوده و قابل بحث است نه یک چیز حتمی و مسلم!

وی بیان داشت: که اگر این پرسش مطرح شود که چرا شعر یک مقوله‌ای اجتماعی است، این سئوال نیز قابل طرح است که چرا شعر یک مقوله‌ی فلسفی است، چرا شعر یک مقوله‌ عرفانی است، و چرا شعر یک مقوله عشقی است چنانچه غزل پیوند دیرینه و ناگسستنی با مقوله عشق دارد و چراهایی دیگر و اگر این پرسش مطرح شود نا خود آگاه ما را با سلسه پرسش های دیگری مواجه می سازد.

وی ادامه داد: چون با شعر فلسفه بیان شده، طنز و شوخی شده است، وعظ و نصیحت نیز. که اگر به تاریخ دیرینه سال و دراز آهنگ شعر پارسی از رودکی تا اکنون نگاه کنید می‌بینید که این فرض فرض مسلمی نیست.

"یاسین نگاه" در مقام موافق این پرسش به گفته‌ دکتر کریمی حکاک متوسل شد که می‌گوید: هرمتن  که متن ادبی را نیز شامل می‌شود در ذات خود اجتماعی است و سپس ادامه داده بیان کرد که چون آفرشگر و خالق متون یک انسان و اجتماعی است.

وی در پایان گفته هایش از وضعیت موجود و از جا نیافتادن فرهنگ کتاب و کتابخوانی انتقاد کرد و افزود: متاسفانه  کتاب که با شمارگان یک هزار چاپ می‌شود یا به فروش نمی رسد و یاهم به سختی به فروش می‌رسد،  در حالی که ما فقط در دانشگاه های خصوصی بیش از 60هزار دانشجو داریم که اگر دانشجویان دانشگاه های دولتی را به حساب نیاریم عدد درشتی است و این فرهنگ  خلق شعر معاصر را در افغانستان با خطر جدی مواجه خواهد ساخت.

چیزی که علی امیری با آن مخالف بوده و در رد گفته های یاسین نگاه گفت: اگر شاعر با این دید شعر بگوید، قطعا شعرش بجایی نخواهد رسید، شعرا از حافظ پند گیرند که  او وقتی شعر می‌گفت به دنبال جمع آوری اش نبود و شعرش را کسی دیگه جمع آوری و دست نویس کرد ولی حالا که صدها سال از آن می‌گذرد الهام بخش تمام شاعران پارسی  سراست.
در پایان این مراسم تعدادی از شعرای جوان شعر خواندند.

 





تاريخ : یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:گرامیداشت از روز جهانی شعر در کابل,
ارسال توسط علیرضا احمدی

 هوالمصور

پدران عقده به دل رفت که شاید به شتاب
نسل آینده ی ما عقده گشا برخیزند
مدد ای همت و توفیق که این قافله هم
همچون طفلان نوآموز، به پا برخیزند

Wahdat News


روزگاری افغانستان سرزمينی بود كه از آنجا آفتاب تابان فرهنگ وتمدن می درخشيد و در عرصه فرهنگ و ادب سرآمد زمان  خویش بود. شکوه پامیر ٬تمدن عظیم بلخ ٬مشاهیر غزنین ،بناهاي باشكوه باميان و بسیاری از بناهای فراموش شده ی این مرز و بوم … پر آوازه ترین نام ها بوده و هستند،كه در لابه لای تاریخ، در زیر خاکستر جنگ های نابرابر این عظمت و شکوه پنهان ماند.
«حال افغانستانی دیگر در شرف تولد است» فرزندان این سرزمین همیشه سبز نيز، اكنون همت كرده اند و در راستای بازسازی فرهنگ می خواهند بزدایند گرد و غبار نشسته بر عظمت و شكوه فراموش شده گذشته و ميراث امروز را و افغانستانی بنا کنند سرشار از آبادانی و لبریز از نور. امید است که با این باشور و شعور خون تازه ای در قلب آسيا جاری شود.

جمعی از دانشجویان افغانستاني استان قم با همکاری بخش فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی افغانستان و… بر آن شده اند نمایشگاه عکسی تحت عنوانِ “نیمه پنهان” با هدف ایجاد نگاهی راستین و حقیقی به مقوله ی کشور افغانستان را برگزار کنند. دبیرخانه ی جشنواره پیشاپیش از حضور آثار گران سنگِ کلیه هنرمندان عکاس، دانشجویان و عمومِ علاقه مندان که قدرمسلم مایه ی ارجمندی و افتخارِ میهنمان افغانستان است، سپاس هایِ بی پایان دارد و به خود می بالد. در پايان عكس هاي برگزيده معرفي و ازصاحب اثر تقدير خواهد شد.

موضوع:
به تصویر کشیدنِ ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در عرصه هایِ فرهنگی، هنری ، گردشگری ،تاریخی، باستانی، اقتصادی، آموزشی، ورزشی ،اجتماعی، آداب و سنن و آیین ها. و با نگاه ویژه به پیشرفت های آموزشی و علمی از داخل افغانستان.

اطلاعات بیشتر در ادامه مطلب میباشد!!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط علیرضا احمدی

66189_426936670720004_176770901_n

محمد امین محمدی جوان افغانستانی مقیم کشور سویدن با شکستن رکورد جهانی نشستن روی یخ در دمای منفی 28- و درمدت زمان 48 ساعت با کسب 1992000 امتیاز نامش را در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رساند.

محمد امین که ۱۸ سال سن دارد هدفش از اشتراک در این مسابقه را صلح اعلام کرد. او از سکوت رسانه های افغانستان در این باره انتقاد کرد و گفت رسانه ها و مسئولین ورزشی افغانستان از این پیروزی با خبر شدند و قبلا هم به آنها اطلاع داده شده بود اما تا هنوز هیچ پیامی از سوی دولت افغانستان دریافت نکرده است.

این مسابقه در کشور سویدن برگزار شد و محمد امین محمدی جوانترین شرکت کننده این مسابقه بود که در مدت ۴۸ ساعت رکورد را شکست و پرچم افغانستان را به اهتزاز درآورد.

IMG_7515





ارسال توسط علیرضا احمدی

مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده، که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنـها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـعتری را رمزگشایی کند.
آیا می دانید تفاوت های بسیار زیاد و جالبی در عملکرد روان شناسی زنان و مردان وجود دارد؟ اما در چه تفکراتی؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ایران، این تفاوت ها شامل موارد زیر است:

۱- نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت است، بلکه مـردان و زنان از مغزشان به طـرز مــتفاوتی استفاده می کنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آنــها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتبـاط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را می دهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلال های انتزاعی و هوش دیداری-فضایی باشند.
۲- بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آنکه شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد.
مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را بخاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان می بـایـست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه باز می گرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری می باشند که بـه آنـها کمک می کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند.
مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنـها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـعتری را رمزگشایی کند.
۳- مـردان صداهای گوشخراش، دست دادن محکم و رنگ قرمز را ترجیح می دهند. مـردان در حل مسائل فنی بهتر می باشند. زنان دارای گوش تیزتری می باشند و هنـگام صحبت کردن از واژه های بیشتری استفاده می کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف بطور مستقل بهتر از مردان می باشند.
۴- هنگامی که مردان وارد اطاق می شوند بدنبال راه خروج می گردند، خـطـر احـتمالی را برآورد کرده و راه های گریز را می سنجند. در حالی که زنان به چهره میهمانان توجه می کنند تا پـی ببرند که میـهمانـان چه کسانی بوده و چه احساسی دارند. مردان قادر می باشند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند. هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمی گردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهای شان گوش دهد.

تفاوت های روانشناسی

۱- مردان موقعیت ها و اوضاع را بطور کلی درک می کنند و تفکر کلی و جـامع دارند در حالی که زنان موضعی می اندیشند و روی جزئیات و نکات ظریف تمرکز می کنند.
۲- مردان سازنده و خلاق می باشند. آنـهـا ریسک پذیـر بـوده و بـدنبال تجربه های جدید می باشند در حالی که زنان با ارزشترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می دهند.
۳- مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند در حالی که زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند.
۴- ارزیابی زنان از خودشان در سطح پایینتری از مردان می بـاشد. زنـان تـمایل دارند از خودشان انتقاد کنند در حالی که مردان بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند.
۵- مردان و زنان دارای معیارهای متفاتی برای رضایتمندی در زندگی می باشند. مردان برای شغل مناسب و موفقیت در کارها و زنان برای خانواده و فرزندان ارزش قائل می باشند.
۶- مردان نیاز مبرمی دارند تـا بـه اهـدافشـان جـامـه عـمـل بـپـوشانـند اما زنان رابطه با دیگران را در درجه نخست اهمیت قرار می دهند.
۷- مردان دو برابر زنان بیمار می شوند البته زنان نیـز بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت می دهند.

۸- زنان درد و کار یکنواخت را بهتر از مردان تحمل می کنند.

۹- بر خلاف تصور عام مردان بیـشتر از زنـان حـرف زده و بیشـتر سـخنــان دیگران را قطع می کنند.

۱۰- مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر می تـوانند این حس را پنهان کنند.
 





ارسال توسط علیرضا احمدی

شواهدی وجود دارد که اهریمن پرستان و هواداران تاریکی و تباهی در چهار گوشه افغانستان، به فعالیتهای شیطانی و ضداخلاقی خویش، وسعت و شدت بخشیده اند. در اوایل شایع بود که تعدادی از افغانهای خود باخته و از دین برگشته، تنها به تبلیغ، جهتِ مسیحی شدن ملت مسلمان افغان مشغول بودند و در این مسیر تعدادی را نیز به آئین تاریخ گذشته و تحریف شده یِ مسیحیتِ بی روح و رمق، رهنمون شدند.
اما در این اواخر، تعدادی از عوامل بیرونی و صدالبته با سرمایه گذاری و تشویق و تحریک دشمنان قسم خورده اسلام و امت اسلامی، اقدام به ترویج و تبلیغ افکار و اندیشه های الحادی و خداستیزانه در میان جوانان افغان می کنند.
در پروسه اهریمنی جدید، دیگر بحث از مسیحی شدن و فاسد شدن از نظر اخلاقی و غیر آن نیست؛ در این برنامه، تصمیم بر آن است تا هویت الهی و انسانی انسانِ افغان از او گرفته شده و او به موجودی مسخ شده و بریده از آسمان و معنویت، تبدیل شود.
بر اساس چشم دید برخی از جوانان متدین و هوشیار، دشمنان اسلام و باورهای اسلامی مردم افغانستان، بعضی از عوامل بی بند و بار افغانستانی خویش را اجیر می کنند تا در میان جوانان بی اطلاع و یا کم معلومات جامعه افغانی رفته و به طرح مباحث ضد دینی و اخلاقی بپردازند.
در این شیوه به اصطلاح مدرن و تازه، سعی بر آن است تا با استفاده از آرا و نظریات بزرگانی چون ارسطو، افلاطون، سقراط و بزرگان دیگر و با تحریف و دستبرد در افکار و اندیشه های الهی و انسانی آن خدا باوران، از فکر و اندیشه تحریف شده ی آنان، دستآویزی برای افکار و آرای پریشان و ضد دینی شان، دست و پا کنند.
کاری ناپسند و نامطلوب و خائنانه ای که همواره در غرب جریان داشته و در این مسیر، دستآوردهای قابل توجه و تاسفباری هم داشته اند. مافیای استبداد، استعمار و الحاد به خوبی توانست بر گرده انسان غربی سوار شده و پس از رنسانس، افکار و اندیشه های بشر غربی را در جهت کفر و الحادِ دلخواه خویش تغییر بدهد.
اگر چه قبل از رنسانس نیز اوضاع و احوال توحید و معنویت، تعریف چندانی در غرب نداشت و در واقع، همین کلیسا و تعالیم مسیحیت تحریف شده، جوامع اروپایی را نسبت به آسمان و ارزشهای ماورایی، بی علاقه و بی تفاوت کرده بود؛ اما پس از رنسانس، این بی تفاوتی در برابر دین و معنویت، رسما به فرار از دین و ستیز با آسمان و خدا تبدیل شد.
به هر حال، این گستره و محدوده وسیع و نامحدود فعالیتِ اهریمنی و غیر انسانیِ دشمنانِ دین و معنویت و انسانیت، در جهان و به خصوص در کشور اسلامی ما افغانستان است؛ فعالیتی که اگر آن را در کنار سایر برنامه های ضد دینی و غیر اخلاقی رادیوها و تلویزیونهای وابسته به آنان، بگذاریم، باید به جنگی تمام عیار علیه خدا، معنویت و انساینت از آن تعبیر کرد.
اما باید دید که ما در برابر این هجمه و حمله سریع و سیل آسای دشمن، چه تدبیر و راهکاری اندیشیده ایم؟ در جامعه افغانستانی، بر رغم وجود فقر و تنگدستی، هستند تاجران بزرگ و سرمایه دارانی که مصرف یک ماه خود و خانواده آنان، برابر است با مصارف یک یا دوسال یک خانواده فقیر و یا متوسط جامعه افغانی.
رهبران و دولتمردانی هم هستند که علاوه بر املاک، مستقلات و دارایی هایی که در کشور دارند، بخش بیشتری از دالرهای خویش را در کشورهای اروپایی، امریکا، دبی، امارات و مکانهای معتبر دیگر دنیا، سرمایه گذاری کرده و به کار انداخته اند.
در این میان علما و روحانیونی هم هستند که مصروف فعالیتهای فرهنگی بوده و از جانب سرمایه داران خیر و نیز برخی از کشورهای اسلامی، تمویل و کمک مالی می شوند. البته این کمکها صرفا و با هدف رشد و تقویت بنیه دینی و مذهبی مردم افغانستان صورت می گیرد و تماماً از بیت المال مسلمین، برداشت و پرداخت می گردد.
اما با تمام این امکانات و ظرفیتهای موجود، ما چقدر توانسته ایم به وظایف و تکالیف شرعی و انسانی خویش در برابر دفاع از حریم خدا و دین و انسانیت، عمل نموده و با ایجاد مراکز و راه اندازی برنامه های دقیق و حساب شده ی دینی- اخلاقی، توانسته ایم به برافرازی دژهای استوار و محکمی همت بگماریم و جوانان مسلمان افغان را در میان آن دژهای نفوذ ناپذیر، جا و مکان دهیم تا از هر گونه حمله و هجمه ی فکری و عملی دشمنان اسلام، در امان بمانند؟!.
به این واقعیت تلخ و دردناک باید اذعان کرد که در نبود حس مسئولیت پذیری متمولان جامعه افغانی اعم از تاجران بزرگ، رهبران، دولتمردان و سرمایه داران مسلمان، نسل جوان و اما بیکار جامعه فقیر افغان، شکارهای بسیار مناسبی شده اند برای مبلغان و مروجان مرئی و نامرئی مسیحیت تحریف شده و نگرشهای منحط و اهریمنی کفر و الحادِ سرزمینهای دور و نزدیک.
تردیدی نیست که با افتادن هر یک از جوانان افغان در دام الحادی اهریمنان، تمامی آن کسانی که کاری از دست شان ساخته بود و برای نجات جوانان انجام ندادند، یک قدم به آتش قهر و غضب الهی، نزدیک می شوند.
پولها و سرمایه های کلان و هنگفتی که هم می تواند بهشت مالکان و صاحبانش باشد و هم می تواند آنان را در قعرِ عذابِ دردناکِ الهی گرفتار کند. کوتاه سخن اینکه امروز در افغانستان، اجر و طاعتی مهم تر از آن نیست که دست جوانی را بگیری و او را از افتادن در دام ابلیس پرستان نجات دهی و از آن سوی، گناه و معصیتی هم شاید بدتر از آن نباشد که در اوج قدرت و توانایی، در کناری ایستاده و سقوط دردناک و رقت انگیز جوانان مسلمان وطن، در ورطه های سیاه و هولناک کفر و الحاد را نظاره گر باشیم





تاريخ : دو شنبه 4 فروردين 1392برچسب:جوانان افغانستان,جوانان را دریابیم!,
ارسال توسط علیرضا احمدی

 

دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر (ص) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.
بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می‌ خوانند.
اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می‌ خوانند.
بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا ۶ روز می باشد، ۳ روز در ماه جمادی الاول و ۳ روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.

و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، ۲۹ روز بوده باشند، حال آنکه در صورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت ۱۳جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری ۲۹ روزه و حداکثر ۴ ماه قمری ۳۰ روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.

اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول ۷۵ روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول ۹۵ روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود.
 





ارسال توسط علیرضا احمدی
مهاجرینی که از هرنظر توانمند هستند، به ویژه علما وروحانیت، می بایست به کشورباز گردند،
درغیرآن، درپیشگاه خداوند پاسخگو خواهند بود!!!
 
شرط معدل و یا محدودیت تعیین رشته تحصیلی که برای ادامه تحصیل دانشجویان مهاجرما گذاشته شده باعث می شود خیل عظیمی از این جوانان
ترک تحصیل کنند و یا به ولگردی روی آورند و یا عقده ای وناراحت بار بیایند که این امر، هم به ضرر افغانستان است و هم به ضرر جمهوری اسلامی ایران

رئیس مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان روز جمعه در بخش دوم سخنان خود در همایش "در امتداد خط سرخ شهادت" در مشهد مقدس، شرایط مذهبی کشور را ویژه و حساس توصیف کرد و از مهاجرین توانمند به ویژه علماء خواست برای انجام وظیفه دینی خود به افغانستان برگردند، در غیر اینصورت در روز قیامت باید پاسخگوی خداوند(ج)، پیامبر (ص) و سایر ائمه معصومین(ع) باشند. 

حسینی مزاری در همایش که به مناسبت تجلیل از قیام خونین ۲۴ حوت سال ۱۳۵۷ هرات برگزار شده بود، تاکید کرد: در کشور برای تمام علماء، مهندسین، فارغ التحصیلان و عودت کنندگان آماده به بازگشت، در تمام زمینه های فرهنگی، اجتماعی، دینی و اقتصادی شرایط کار وجود دارد .

وی که در جمع فعالان فرهنگی و مذهبی، ملا امامان مساجد، رؤسای هیئات مذهبی، چهره های سیاسی، جامعه روحانیت، دانشجویان و صد ها تن از مهاجرین افغانستانی مقیم ولایت خراسان رضوی اشتراک کننده در همایش سخن می گفت، در تشریح وضعیت مهاجرین افزود:" مهاجرینی که از هرنظر توانمند هستند به ویژه علما وروحانیت می بایست به کشور باز گردند چون در عالم مهاجرت به وجود آنها نیاز مبرم احساس نمی شود و اگر عالمی با این شرایط بازنگردد باید گفت اینها علمای بلا عمل هستند که نیازمند امر به معروف و نهی از منکر می باشند، اکنون ایران نیازی به عالم مهاجر افغانی ندارد، ولی متاسفانه درافغانستان حتی در شهرهای بزرگ به علماء نیاز داریم."

این عالم دینی، شرایط مذهبی در افغانستان را ویژه وحساس توصیف کرد و گفت: اگر علماء برای انجام وظیفه دینی خود به کشور برنگردند در روز قیامت باید پاسخگوی خدا(ج)، پیامبر (ص) و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) باشند و به تمام علماء، مهندسین، فارغ التحصیلان و تمام کسانی که آماده هستند به کشور بازگردند اعلام می کنم؛ در افغانستان در تمام زمینه های فرهنگی، اجتماعی، دینی و اقتصادی شرایط کار وجود دارد.

متن کامل در ادامه مطلب میباشد!!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط علیرضا احمدی

ازدواج امر مقدسی است که در تعالیم اسلامی بر آن تاکید فراوان شده است  اما در دوران کنونی به دلایل مشکلات روزافزون، ازدواج خود به یکی از دغدغه های بزرگ در جامعه اسلامی بدل شده است که در صورت ادامه این روند و عدم رفع موانع موجود خطرات بزرگی جوانان ما را تهدید خواهد کرد. برای ترویج ازدواج مبتنی بر آموزه های دینی و اسلامی یک بسیج همگانی اجنماعی لازم به نطر می رسد.

نمونه بارز برگزاری ازدواج های ساده و بی آلایش اما سرشار از معنویت که می تواند پایه گذار یک خانواده سالم باشد، را می توان در  مراسم ازدواجهایی جست و جو کرد که حجت الاسلام و المسلمین سید عیسی حسینی مزاری از سال ۱۳۶۴ تاکنون برگزار کرده است؛ از مراسم ازدواج خواهران ایشان گرفته تا فرزندان که همگی در کمال سادگی و معنویت برگزار شده است.
در شب میلاد پربرکت حضرت زینب(س) مراسم  ازدواج دو تن دیگر از فرزندان حجت الاسلام والمسلین حسینی مزاری رییس مرکز فعالیتهای  سیاسی-فرهنگی تبیان در  مشهد برگزار شد که خود ترویج فرهنگ سالم ازواج آسان و به دور از تجمل بود.

پدر  دو داماد طی سخنانی اظهار داشت:"هر مقدار ازدواج های فرزندان ما سهل و ساده باشد مطمئن باشید که آنها در زندگی خود خوشبخت می شوند و در غیر این صورت زندگی ما و فرزندان مان با مشکلاتی روبرو خواهد شد".

حسینی مزاری در ادامه تصریح کرد:"متاسفانه بعضی افراد می گذارند که دختر شان دوست پسر داشته باشد و یا به فساد و فحشا کشیده شود؛ ولی حاضر نمی شوند مطابق احکام اسلامی زمینه ازدواج آسان فرزندان شان را مهیاکنند، این مشکلی است که جامعه مسلمان ایرانی و افغانی را درگیر خود کرده است".
وی به هزینه های هنگفت مراسم ازدواج در افغانستان اشاره کرد و بیان داشت که امروزه مراسم عروسی با مخارج چند ده هزار دالری و با حرکات غیر اسلامی برگزار می شود که متاسفانه بعضی اشخاص صاحب نام، دست به برپایی این چنین مراسم می زنند که در شأن آنها نیست.
نماینده تام الاختیار آیت الله العظمی مکارم شیرازی در امور افغانستان، به جایگاه والای روحانیت در جامعه  اشاره کرد و گفت:"علما و روحانیت در بین مردم از جایگاه خوبی برخوردار اند و می توانند از این جایگاه استفاده کرده و مشکلات ازدواج جوانان را رفع نمایند و باید برای این کار از ازدواج فرزندان خود شروع کنند". 

در ادامه این مراسم همچنین حجت الاسلام سید محمد هاشمی؛ مسئول دفتر نمایندگی آیت الله العظمی مکارم شیرازی در افغانستان" ویژه مهاجرین" به بررسی شخصیت والای حضرت زینب کبری(س) پرداخت و گفت:"امام علی(ع) خطاب به دختر خود حضرت زینب(س) می فرماید: دخترم تو زینت پدر هستی".
این کلام روشن است که این به خاطر علاقه پدر و فرزندی نیست؛ بلکه ناظر و دلالتی بر جایگاه بسیار بالای این بزرگ بانوی اسلام است و ائمه معصومین بارها تکرار کرده اند که بعد از حضرت فاطمه زهرا(س) شخصیت و رفتار حضرت زینب(س) نمونه و الگوی کامل زنان عالم می باشد.
هاشمی با اشاره به اینکه ازدواج، امر و پیوند مقدسی در نزد خداوند است و بیان داشت:"طبق آیات قرآن عظیم الشان، خداوند آنهایی را که اقدام به ازدواج می کنند به لطف و عنایت خاصه خود بشارت داده است؛ پس می بینیم این امر چه جایگاهی در نزد خدواند داراست".
وی در ادامه به موانع موجود بر سر راه امر ازدواج پرداخت و بیان داشت که در یک نگاه اجمالی یکی از مهم‌ترین موانع بر سر راه این امر، سنت های غلط اجتماعی و رسوم احمقانه ای است که نه تنها هیچ مبنای اسلامی و دینی ندارند؛ بلکه با هیچ عقل و خردی نیز قابل سازگار و قابل توصیف نیست. 

حجت الاسلام هاشمی تاکید کرد که برای حل این موانع، دو کار باید صورت بگیرد؛ یکی گفتار است که باید علما در سطح جامعه با گفتار خود ازدواج آسان را ترویج کنند و دیگری که مهم تر است، قدم های عملی در این مورد است در سطح جامعه که مشاهده نمی شود که همان، عمل خانواده ها به این گفتار علما می باشد.

در این مراسم باشکوه و معنوی، سید محمدحسین حسینی واعظی؛ یکی از مسئولین مؤسسه سیاسی-فرهنگی تبیان نیز به ایراد سخنرانی پرداخت و عنوان داشت که اجرای جشن عروسی فرزندان مان در مناسبت های اسلامی، تاثیرات فراوانی از جمله ایجاد خوشبختی و معنویت در زندگی عزیزان مان دارد و نوعی تعظیم شئون دینی می باشد.

حسینی واعظی با بیان اینکه "ما باید در مراسم ازدواج فرزندان مان بیشتر به یاد خدا و معارف اهل بیت باشیم" بیان داشت که توسل و ارتباط با اهل بیت(ع) در شادی و سرور باید همان جایگاهی را داشته باشد که در غم و گرفتاری دارد که این باعث می شود کمال معنوی ارتباط عمیق با خدا و مکتب اهل بیت برقرار شود.

وی با تاکید بر اینکه ازدواج سنت پیامبر است و باید زنده نگه داشته شود، گفت:"ما باید کاری نکنیم که با رفتار ناپسند خود این امر مقدس و سنت پیامبر را به بدعت تبدیل کنیم که متاسفانه امروزه انحرافات گوناگونی بین مردم ما در برپایی ازدواج ایجاد شده است".

مسئول تبلیغات مؤسسه سیاسی-فرهنگی تبیان در فرجام، پیام پیوندهای سنتی و ساده را اشاعه فرهنگ اهل بیت و پیروی از آن بزرگواران دانست.

شایان ذکر است که در خاندان حسینی مزاری از سال ۱۳۶۴ ازدواج خواهران و دختران ایشان با حداقل مصرف صورت گرفته است. 

شایان ذکر است که در متن کارت دعوت این مراسم نگاشته شده بود:"این عزیزان جهت مبارزه با سنت های غلط، به جز مراسم کوچک و بی تکلف عقد، جشن شیرینی خوری برگزار نکردند و محافل پیش خوری، خویش خوری و پاتختی برگزار نخواهند کرد و در برپایی این مراسم نیز عطای تالار را به لقایش بخشیده، صرف هزینه سنگین برگزاری مراسم گسترده را به صلاح ندانسته، اقدام به برپایی محفل بی آلایش و محدود کردند؛ تا الگویی برای سایرین و عاملی برای فراهم شدن تسهیلات بیشتر ازدواج فراراه سایر جوانان مسلمان باشد".
 





ارسال توسط علیرضا احمدی

از خانه بیرون شدم که چشمم به شبنم ثریا افتاد که به درخت تکیه داده و آهنگ امیرجان صبوری را دزدی کرده و به اجازه خودش چندان بلبل زبانی می کند که فقط مال و میراث پدر کلانش باشد.

در حالیکه آمپر اعصابم روی 112 رسید نزدیک شبنم شده و گفتم: خاک بر سر تو دوزخی بی غیرت قد خود را ببین مثل منارها بزرگ شده هنوز هنر و کار و کاسبی یاد نگرفتی و آهنگ های یک کشور غریب و جنگ زده ای مثل افغانستان را دزدی می کنی؟ شما به کشور خود آهنگ ساز ندارید؟ که آهنگ های ما را دزدی می کنید؟

در حالیکه پیراهن کوتاه اش را محکم گرفت با ناز و کرشمه گفت: ای بابا اکثریت خارجی ها تمام آثار باستانی کشور شما را که حیثیت ناموس شما را دارد دزدی می کنند یک غیرتی نیست که از آنها سوال کند که چرا آثار باستانی ما را به غارت می برید حالا تو با این قد نیم متره و دماغ سه کیلویی خود غیرتی شدی؟

در حالیکه اولین بار بود که حرف حقیقت را شنیده بودم اتومات بی صدا شدم چون جوابی برای شبنم نداشتم بنا سکوت بهترین جواب بود من هم برای اینکه دلم آرام شده باشد، داد زدم: خدایا این چی بد بختی است که فرهنگ و عنعنات کشورت را به غارت ببرند و تو چون موجودی بی احساس باشی و حرفی نزنی.

در همین حال چشمم به شخصی که سوار بر خر به جانبم در حرکت بود افتاد. از دور چهره سیاه اش خیلی آشنا به نظر می رسید آهسته آهسته به من نزدیک می شد. وقتی نزدیکم رسید ناگهان فریاد زدم: (انیتا بچیم) سلام کجایی؟ تو و اینجا؟

در حالیکه از خرش پیاده می شد گفت:(خیرو جان) من (انیتا بچیم) نه بلکه (آمیتاب بچن) هستم.

گفتم:چی فرق میکنه دختر که دختر دیگه چی (انیتا) چی (آمیتاب). خوب حالا بگو چی عجب یاد این مردم غریب و بیچاره افتادی؟

در حالیکه دست اش را از داخل خورجین خرش بیرون می کرد گفت: (خیرو جان) نگاه کن این ها همه فیلم ها و سریال های هندی است که برای مردم شما آوردم تا فرهنگ هندوستان را جای گزین فرهنگ شما بسازم.

یک دفعگی ننگ افغانستانی تمام وجودم را فرا گرفت و گفتم: مگر(خیرو) مرده که هرکسی هر غلطی که دلش بخواهد در کشورم انجام دهد.

عوض اینکه جوابم را بدهد عکس دختر سیاه پوستی که مانند شب می درخشید را از خورجین خرش بیرون کشید و گفت: (خیرو جان) این عکس (شویتا) دختر بنده است اگه قول بدهی که در ترویج فرهنگ هندوستان در افغانستان به من کمک کنی علاوه بر اینکه دامادم میشی و این دختر سیاه پوست و خوش تیپ خودم را به عقد تو در می آورم در عوض پول زیادی هم به تو خواهم داد.

بنده هم اول به اجازه ای رییس جمهور صاحب و وزیرصاحب اطلاعات و فرهنگ دوم از روی مجردی و بی پولی و سوم هم از روی بی ننگی قبول کردم.

شبنم ثریا هم که شاهد این شوتنگ بی غیرتی بود و صدای دل خراشش نیز موزیک بگروند این شوتنگ بی غیرتی شده بود چشمک تمسخر آمیزی به جانبم زد. بنده هم به اجازه خودم لبک بی ننگ مانندی برایش هدیه دادم و همراه آمیتاب بچن حرکت کردیم.

در بین راه وقتی در حرکت بودیم آمیتاب برایم گفت: ببین (خیرو جان) الهی خیرات سرت شوم مه به تو اعتماد دارم. تو لطف کن این سریال ها را به تمام کشورت پخش کن و حتی برو به وزارت معارف بگو که آمیتاب بچن گفته که در مکاتب نیز از این به بعد از سریال ها و فیلم های هندی مانند مضامین ریاضی و فیزیک و غیره استفاده کنند من هم می روم تا دخترم را بیاورم و به عقد تو در آورم این هم ده میلیون کلدار هندی.

بالاخره مرا در آغوش کشید و صورتم را بوسید و گونه های سفیدم را با آب دهانش آب پاشی نمود و خداحافظی کرد.

بنده هم حرکت کردم تا فرهنگ بیگانه را در کشورم رایج بسازم هنوز دو قدم حرکت نکرده بودم که یک جوان خوش تیپ شایدم خوش تیپ ترین جوان دنیا با یک تفنگ عجیب و غریب در مقابلم ایستاده و گفت: به به!به به!

در حالیکه به دلم سوره ای یاسین شریف را می خواندم و آمادگی رفتن به دوزخ را می گرفتم با ترس زیاد گفتم: شششششما کی هستید جناب خوششش تیپ صاحب؟

تفنگش را به جانبم گرفته و گفت: بنده وجدان شما هستم شنیدم می خواهی مانند بعضی از بزرگترها آبروی ما افغانستانی ها را ببری و فرهنگ بیگانه را در کشور رایج بسازی؟

با ترس بسیار زیاد گفتم: خووو خوووخوب مجبورم دیگه بیست و چند سال سن دارم و هیچ کسی هم به من بدبخت بیچاره زن نمیده به این مملکت کار و کاسبی هم که نیست بالاخره دل آمیتاب بچن برایم سوخت. الهی خیر ببیند هم برایم پول داد و هم قول داد که دخترش را به من میدهد.

در حالیکه آمپر اعصاب وجدانم به 180 ارتقا کرد نزدیکم شده و گفت:دل آمیتاب بچن به مردم خودش بسوزه که هزاران نفر در مملکت شان در سرسرک ها به دنیا می آیند و در همان جا میمیرند و دختران شان از بس فقیر هستند در فیلم ها با لباس های بسیار کوتاه ظاهر می شوند. بیچاره ها پول ندارند که حتی برای دختران جوان خود لباس بخرند، حالا خاک بر سرت حیف آن شیری که مادرت به تو داده، اگر تو دختر آمیتاب بچن را بگیری خوب شب ها که نمیتونی او را ببینی چونکه ما به ده برق نداریم و (شویتاجان) هم که از شب سیاه تر است و بعد می مانه قضیه ای فرهنگ. آیا فرهنگ یک مملکت در مقابل دختری که مانند ماست 45 روزه بوی ترشی بدهد و هیچ کس هم حاضر نیست که با او ازدواج کنه برابر است؟ بدبخت برو از بهر این شوتنگ بگذر، حالا که پول را بدست آوردی دیگه چی میخواهی؟ هزاران دختر آرزوی ازدواج با جوانی مثل تو را دارند حیف این فرهنگ،حیف این تاریخ چند هزار ساله که در مقابل پول و درمقابل یک دختر سیاه پوست به فروش برسد؟

در حالیکه به اشتباه خودم پی می بردم از وجدانم پرسیدم: خوب حالا این فیلم ها و این سریال ها را چی کار کنم؟

گفت: آفرین پسر خوب، این که کاری ندارد همه فیلم ها و سریال های هندی را ببر و به دریای بی نام و نشان (هریرود) بریز تا همه را آب ببره و همه خارجی ها بدانند که اگر خواسته باشند که فرهنگ شان را در این کشور ترویج دهند، فرهنگ شان نقش بر آب خواهد شد.

میخواستم وجدانم را در آغوش بگیرم که یک بارگی از روبرویم دورشد ود یگرندیدمش. بنده هم تمام فیلم ها و سریال های هندی را بردم و به دریای بی نام و نشان (هریرود) ریختم تا فرهنگ هندوستان در کشورم نقش بر آب شود ولی افسوس که این کار نشد.

میدانید چرا؟ چون آب ما همیشه به کشورهای همسایه می رود و کسی نیست که جلو آب ما را بگیرد به همین علت تمام فیلم ها وسریال های هندی با آب دریای بی نام و نشان(هریرود) مثل همیشه به کشورهای همسایه رفت ومعلوم نیست که فعلا همسایگن از آن فیلم ها استفاده میکند یا نه؟ ولی صد در صد مطمنم که از آب افغانستان مثل همیشه استفاده می کند.

نویسنده:جاوید صادقی

 





ارسال توسط علیرضا احمدی
آخرین مطالب